دوران جنگ کوروش با کرزوس لیدیه

دوران جنگ کوروش با کرزوس لیدیه







سپاه کوروش چون نیرو گرفت همسایگان
ایران به وحشت افتادند و از این همسایگان دولت لیدی و بابل بیشتر از
دیگران وحشت زده شدند و در آن زمان بر لیدی پادشاهی به نام کرزوس حکومت
میکردو او مردی دور اندیش و سیاستمدار و ثروتمند بود و پایتخت او سارد یکی
از ثروتمندترین پایتختهای جهان بود که بر اثر تجارت با کشورهای همجوار گنج
خانه زر و سیم جهان شده بود و کرزوس از پیشرفتهای کوروش و پیروزی او بر
سرزمین ماد بسیار ناخشنود بود زیرا با خاندان ماد نسبتی داشت و کرزوس بر
ضد کوروش اتحادیه ای از دولت اسپارت و نابونید پادشاه بابل و آمازییس
فرعون مصر تشکیل داد و کرزوس به سال 546ق.م از سارد حرکت و به رود هالیس
رسید و از آن گذشت و خود را به پادکیه رساند و در سواحل دریای سیاه
لشکریان کرزوس سرگرم چپاول و غارت بود و مردم را به اسارت گرفتند و همه جا
را ویران کردند و کوروش وقتی این خبر را شنید از شوش حرکت کرد و در کنار
دریای سیاه جنگی میان کوروش و سپاهین کرزوس در گرفت , اما کرزوس به سارد
عقب نشست و تصور میکرد به علت زمستان کوروش او را تعقیب نخواهد کرد و
کرزوس قرار گذاشته بود که پنج ماه دیگر سپاه متحدان برای حمله به سپاه
کوروش در سارد جمع شوند و سپاه لیدیها که به سواره نظام خود متکی بودند
دشتی را برای جنگ برگزیدند تا بهتر بتوانند بجنگند و کوروش چون این سواره
نظام را دید واهمه کرد و یکی از همراهانش هارپاگ مادی به او گفت که اسب از
شتر می هراسد و دستور داد تا شترهایی را که باروبننه سپاه کوروش را می
برند آوردند و سربازان را سوار بر شترها کرد و فرمان پیشروی داد و در
نتیجه اسبهای لیدیایی از شترها ترسیدند و گریختند و جنگ بسار سختی بود و
نزدیک بود کوروش کشته شود زیار یکی از سواران لیدیایی که افتاده بود با
خنجر شکم اسب کوروش را پاره کرد و اسب بر سر دست بلند شد و کوروش را به
زیر انداخت ولی یکی از اطرافیانش از اسب به زیر آمد و اسب خود را به کوروش
دادو کوروش سوار شد و جنگید و محصره سارد چهارده روز به طول انجامید و
کرزوس در قلعه سارد محاصره شد و یکی از سربازان ایرانی از قلعه بالا رفت و
جنگید و آن را گشود و سرانجام شهر سارد به سال 546ق.م به دست کوروش فتح شد
و کرزوس در این هنگام آتشی روشن کرد و می خواست خود و خانواده اش را
بسوزاند ولی به دستور کوروش آتش فرونشانده شد و کرزوس چون دایی مادر کوروش
بود کوروش او را بسیار محترم داشت و پس از آن او را مشاور ویژه خود کرد و
در بیشتر سفرهای جنگی او را همراه خود می برد.

__________________